مقایسه سریال ویچر با کتاب ( فصل اول- قسمت دوم )
الف فریاد زد:{ ویچر! مگه کار تو کشتن هیولاها نیست؟ پس چرا روبرو ما ایستادهای؟ چرا طرف انسانهایی؟ هیچ شکی نیست که اونا هیولای واقعی هستند.}
ویچر، در حالی که از پای راستش خون میچکید، وزنش را روی پای چپش انداخت و گفت:{ من طرف کسی نیستم! من انسانها را نمیکشم؛ من فقط هیولاها را اگه براشون جایزه گذاشته باشن، شکار میکنم. هیولاهایی که زندگی انسانها را تهدید میکنن.}
الف لبخند زشتی زد و گفت:{ پس کی از دنیا از شر انسانها محافظت کنه؟}…
مقدمه
قسمت دومِ فصل اول سریال ویچر، بیشتر به خط داستانی “ینیفر” و سرگذشت او میپردازد.
خط داستانیهای “گرالت” و “سیری” در این قسمت، بیشتر نقش فرعی و حتی مکمل برای خط داستانی ینیفر دارند.
در این مقاله، فقط خط داستانی گرالت را بر اساس کتاب بررسی میکنم.
سازندگان برای خط داستانی گرالت در این قسمت، داستان “مرز دنیا” از کتاب “ویچر آخرین آرزو” را انتخاب کردهاند.
خطر اسپویل! در ادامه مطلب، داستان قسمت دومِ فصل اول سریال ویچر و داستان مرز دنیا از کتاب ویچر آخرین آرزو اسپویل خواهد شد.
قسمت دوم در تمام خط داستانیها، توضیحاتی درباره “الفها” میدهد.
اما خط داستانی گرالت، خط داستانیای است که مستقیم به الفها مربوط میشود.
این قسمت مانند داستان “مرز دنیا” ، نقش دنیاسازی دارد و مخاطب را بیشتر با دنیای ویچر آشنا میکند.
در داستان “مرز دنیا” ، گرالت به همراه “جسکیر”( دوست صمیمیاش) به مرز دنیاها میرود تا “شیطونکی” را از زمین زراعی انسانها بیرون کند اما به دست الفها اسیر میشوند.
اولین تغییر این قسمت نسبت به کتاب، آشنایی گرالت با جسکیر است.
در کتاب، گرالت و جسکیر از قبل باهم دوستان صمیمی هستند و به مرز دنیاها میروند اما در سریال برای بار اول یکدیگر را ملاقات کرده و با هم آشنا و همراه میشوند.
دیدگاهتان را بنویسید