admin 1400 آبان 11 بلاگ

مقایسه سریال ویچر با کتاب ( فصل اول _ قسمت چهارم)

Blog image
ملکه وارد شد. لباس طلایی‌رنگ و زیبایی پوشیده بود که انتهای دامن بلندش به زمین کشیده می‌شد. 
همه کسانی که در مهمانی حضور داشتند، بلند شده و به احترام ملکه، تعظیم کردند. ملکه با وقار راه می‌رفت و به بقیه توجهی نداشت. 
همه‌جای قصر با شمعدانی‌های که به دیوارها و حتی سقف آویزان بودند، روشن شده بود. میزهای بزرگی در سالن قرار داشتند و مهمان‌ها دور آن نشسته و نوشیدنی می‌نوشیدند. 
ملکه بر روی صندلی‌ مخصوصش که روکشی از طلا داشت نشست. تکه‌های زمرد روی تاجش برق می‌زدند. 
صدای موسیقی در سالن پیچیده بود. مهمان‌ها آواز می‌خواندند و در اوج لذت بودند؛ اما یک چیزی درست نبود و ملکه آنرا حس می‌کرد. 
ناگهان تمام مهمانی را نیرویی جادویی پر کرد و همان لحظه، ویچر وارد شد… . 

 

مقدمه

خط داستانی “گرالت” در قسمت چهارم، مهم‌ترین خط داستانی است. این خط داستانی گذشته “سیری” و ارتباطش را با گرالت نشان می‌دهد.
داستان نسبت به کتاب تغییرات داشته اما آسیبی به داستان نرسانده است.
در این قسمت، بیننده درباره “بچه غافلگیری” اطلاعات بسیاری به دست می‌آورد؛ دقیقا مانند داستان “مسئله قیمت” از کتاب “ویچر آخرین آرزو“. 
قانون غافلگیری یکی از مهم‌ترین مسائل داستان‌های ویچر است که سازندگان به شکل قابل‌قبولی به آن پرداخته‌اند. 
در این مقاله، فقط خط داستانی گرالت در سریال را بررسی می‌کنم؛ خط داستانی‌ای که در این قسمت به زیبایی به آن پرداخته شده است. 

خطر اسپویل داستان قسمت چهارم از فصل اول سریال ویچر و داستان “مسئله قیمت” از کتاب “ویچر آخرین آرزو”

 

بررسی خط داستانی گرالت در قسمت چهارم

داستان “مسئله قیمت” ، مهم‌ترین داستان کوتاه ویچر است. اگر این داستان نبود، هیچ کدام از رمان‌های ویچر شکل نمی‌گرفتند.
این داستان، قضیه “بچه غافلگیری” و سرنوشت را توضیح می‌دهد؛ توضیح می‌دهد که چرا سیری سرنوشت گرالت است.
در سریال، “جسکیر” ، در ازای معروف کردن گرالت، از گرالت می‌خواهد که در مهمانی نامزدی پرنسس “پاوتا” در “سینترا” شرکت کرده و از او محافظت کند.
هرچه نباشد جسکیر در آن مهمانی دشمن زیاد دارد (از دلیل این دشمنی‌ها می‌گذریم).
در کتاب، ملکه “کالانته” خودش گرالت را دعوت می‌کند.
ملکه کالانته
گرالت در سریال، از همان ابتدا به عنوان یک ویچر ظاهر می‌شود. 
در کتاب، به عنوان “راویکس از فورهورن” در مهمانی حاضر می‌شود؛ البته ملکه کالانته می‌داند که گرالت یک ویچر است.
ملکه کالانته در کتاب، از گرالت می‌خواهد که برایش یک ماموریت را انجام دهد و در سریال هم، وقتی کالانته می‌بیند که ویچری در مهمانی است، از موقعیت استفاده می‌کند.
یک تغییر دیگر قضیه “نیمه‌شب” است.
لرد “اورکن از ارلن والد” یا همان “دانی” در کتاب و سریال تا قبل از نیمه‌شب، شکلی همانند هیولاها دارد؛ برای همین کلاه‌خودش را تا نیمه‌شب برنمی‌دارد.
کالانته در کتاب او را فریب می‌دهد (به این شکل که ناقوس‌هایی که نیمه‌شب را اعلام می‌کنند را زودتر به صدا در می‌آورد.)
در سریال، “آیست توریسیچ” همان لحظه اول کلاه‌خود را به صورت ناگهانی از سر دانی بر می‌دارد.
از آنجایی که جنگ بعد از آشکار شدن چهره دانی صورت می‌گیرد، در کتاب، آخرِ گفت‌وگو و در سریال، همان اول نبرد شکل می‌گیرد.
دانی
 مکالمه گرالت و ملکه، در کتاب بسیار طولانی اما در سریال، به حد کافی خلاصه شده است.   
 یک تغییر دیگر در سریال، قضیه جیغ پاوتا است.
در کتاب، وقتی که نگهبان‌ها می‌خواهند ضربه نهایی را به دانی بزنند، قدرت پاوتا آزاد می‌شود.
در سریال، وقتی کالانته می‌خواهد با فریب، او را بکشد، این اتفاق می‌افتد. این کار کالانته، به زیبایی شخصیتش را نشان می‌دهد. 
تغییر جالب دیگر، جسکیر است که در کتاب اصلا در این مهمانی حضور نداشت اما در سریال، به عنوان نوازنده به مهمانی می‌رود.
شاهدخت پاوتا
رابطه دوستانه گرالت و “موساک” به سریال نشسته است. 
البته که تغییرات کوچک دیگری هم در سریال بودند اما اینها، مهمترین آنها بودند.
برخلاف قسمت‌های قبل، داستان تغییر خاصی نکرده بود و فقط نوع روایت را تغییر داده بودند.
نتیجه‌گیری این قسمت، کاملا با نتیجه داستان در کتاب هم‌خوانی دارد.

مقایسه سریال ویچر با کتاب (فصل اول_قسمت سوم) 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.