آیا انسان ذاتا تک همسر است؟ علم پاسخ میدهد

تک همسری انسان؛ علم یا افسانه؟
در این مقاله قرار است به صورت علمی بررسی کنیم که آیا انسان ذاتا تک همسر است یا خیر. برای پاسخ به این سوال، سفری به گذشتهی اجدادمان داشته و رفتارها و تمایلات آنها را بررسی میکنیم.
بسیاری از ما باور داریم که از ماقبل تاریخ تا الان، همیشه یک مرد و زن با هم وصلت کرده و بچه میآوردند و این کانون خانواده در ذات ماست. برای بررسی این باور، در ادامه با ما همراه باشید.
نگاهی به انسان ماقبل تاریخ
گونهی انسان امروزی که با نام علمی “هومو سِیپیَن” (Homo Sapiens) به معنای “انسان خردمند” نیز شناخته میشود حدود سیصد هزار سال قبل از گونههای قدیمیتر انسانی فرگشت (تکامل) پیدا کرد.
انسان تا قبل از پیدایش تمدن، موجودی “شکارچی-گردآورنده” بود که به صورت گروهی زندگی میکرد و همیشه درحال جابهجا شدن بود.
این فرآیند تا حدود ده هزار سال پیش که “انقلاب کشاورزی” رخ داد ادامه داشت. بعد از انقلاب کشاورزی، انسان یکجانشین شد و تغییرات بسیار زیادی در نوع زندگیاش به وجود آمد.
برای پاسخ به این سوال که آیا انسان ذاتاً تک همسر است یا نه، باید ببینیم که انسانها تا قبل از اینکه شیوهی تکهمسر بودن را در پیش بگیرند، چگونه زندگی میکردهاند و ارتباطات جنسی و عاطفی میان آنها چگونه بوده است.
ما اکنون میدانیم که گونهی انسان حدود شش میلیون سال پیش از جد مشترکی که با “شامپانزهها” و “بونوبوها” دارد جدا شد. ما با شواهدی میتوانیم متوجه شویم که انسانهای بدوی چگونه ارتباطاتی داشتند.
عموزادههای ژنتیکی ما
اولین گزینه، بررسی عموزادههای ژنتیکی انسان یعنی شامپانزه و بونوبو است. انسان با شامپانزه ۹۸.۸ و با بونوبو ۹۸.۷ درصد ژن مشترک دارد و انسانهای بدوی قطعا به آنها نزدیکتر بودند. الگوی جفتگیری هم شامپانزه و هم بونوبو، “چند نر-چند ماده” است. اما این یعنی چی؟
شامپانزهها و بونوبوها ساختارهای اجتماعی پیچیدهای دارند. در آنها تمام مادهها با تمام نرها رابطه جنسی برقرار میکنند. پس میبینیم که به هیچعنوان شامپانزه و بونوبو تکهمسر نیستند.
آنها نزدیکترین خویشاوندان ژنتیکی ما هستند. در میان نخستیها تنها “گیبون” تکهمسر است که بسیار نسبت به شامپانزه و بونوبو از انسان دور است و به هیچوجه الگوی خوبی برای رفتار انسان ماقبلتاریخ نیست.

شامپانزه (سمت راست) و بونوبو (سمت چپ)
برخی الگوی جفتگیری انسان را مثل گوریل “چندهمسری” میدانند. در گوریلها فقط یک گوریل نر تمام گوریلهای ماده را صاحب میشود و نرهای دیگر را دور میکند.
در طول تمدن ما این را در انسان میبینیم که یک مرد چندتا زن و حتی معشوقه داشته و این از نظر اجتماعی پذیرفته شده بود اما اگر یک زن با بیش از یک مرد ارتباط داشت، از طرف جامعه طرد میشده است. شاید این درمورد انسان در طول تمدن درست بوده باشد اما برای انسان ماقبلتاریخ صحیح نیست.
الگوی جفتگیری انسان ماقبلتاریخ، مانند شامپانزه و بونوبو، “چند نر-چند ماده” بوده است یعنی مردان و زنان هر گروه با هم رابطه داشتند و هیچکس انحصاراً برای فرد دیگری نبوده است.
همچنین بخوانید: داستان زندگی زیگموند فروید از کودکی تا مرگ
بدن ما چه برای گفتن دارد؟
اگر اجداد ما برای میلیونها سال اینگونه زندگی کردهاند که تمام مردان با تمام زنان بدون هیچ محدودیتی ارتباط جنسی داشتهاند، پس باید اثراتی از آن در بدن ما باشد. درست است که پس از ایجاد تمدن این شیوه ارتباطات به پایان رسید اما اثرات الگوی جفتگیری چند میلیونساله را نمیتوان با ده هزار سال از بین برد.
اولین نشانه بیضههای مردان است. بیضهها بسیار نقاط حساسی هستند اما بیرون از بدن مرد قرار دارند که این برای مرد میتواند خطرآمیز باشد! پس چرا فرگشت انسان نر را به سمتی هدایت کرده که این عضو حساس بیرون باشد؟
تنها در حیواناتی بیضههای نر به شکل انسان بیرون است که در طول روز روابط جنسی متعدد داشته و نیاز به تولید اسپرم مداوم داشته باشند. حیوانات تکهمسر مانند گیبون، فقط برای تولید مثل رابطه برقرار میکنند و اینطور نیست که در طول روز روابط متعدد داشته باشند و بنابراین بیضههایشان مثل انسان نیست.
اما شامپانزهها و بونوبوها بیضههایی مانند انسان دارند چراکه آنها در طول روز مدام روابط جنسی برقرار میکنند. این تعدد رابطه فقط و فقط زمانی در یک حیوان رخ میدهد که نر آن گونه با مادههای گوناگونی رابطه برقرار کند.
در یک موجود تکهمسر نیازی به بیضههایی که بیرون از بدن آویزان باشند تا خنک بمانند و مدام اسپرم تولید کنند نیست (نیاز است دمای بیضهها کمی از دمای بدن پایینتر باشد). دومین نشانه اندازه بیضههای مردان است. بیضههای شامپانزهها و بونوبوهای نر به طرز معناداری نسبت به بدنشان بزرگ هستند. این درحالی است که بیضههای گوریل نر بسیار کوچک است.
بیضههای انسان از بیضههای گوریل و بیضههای شامپانزه و بونوبو از بیضههای انسان بزرگترند. دلیل بزرگی بیضهها در شامپانزه، بونوبو و انسان فرآیندی است که آن را “رقابت اسپرمی” مینامند. شیوهی رقابت ژنهای نرها در شامپانزه، بونوبو و انسان ماقبلتاریخ این بوده است که نرها اسپرمهای خود را به نوبت در واژن ماده تخلیه میکردند.
واژن زن طوری فرگشت پیدا کرده است که در آن اسپرمهای متفاوت از نرهای متفاوت با یکدیگر برای بارور کردن تخمک به رقابت بپردازند و آن اسپرمی که بهترین سازگاری را با بدن و ژن آن زن دارد، پیروز شده و زن را باردار میکند.
گوریلها که بیضههایشان بسیار از بیضههای انسان، شامپانزه و بونوبو کوچکتر است، در دنیای بیرون با یکدیگر به رقابت میپردازند.
گوریلهای نر شروع به مبارزه با یکدیگر میکنند و آن گوریل نری که پیروز میشود، با همهی مادهها رابطه برقرار کرده و آنها را باردار میکند. میبینیم که هیچگونه رقابت اسپرمیای اتفاق نمیافتد و در نتیجه نیازی به بیضه بزرگ نیست. در عوض جثهی گوریل نر بسیار بزرگتر و قویتر از جثهی انسان، شامپانزه و بونوبوی نر است.
در انزال مردان، اولین اسپرم با سرعت و قدرت بیشتری پرتاب میشود که برای پس زدن اسپرمهای مردان دیگر فرگشت پیدا کرده و همچنین دلیل عقب و جلو رفتن مردان در رابطه جنسی، بیرون آوردن اسپرمهای مردان دیگر است تا در این رقابت شانس پیروزی خود را افزایش دهند.
سومین نشانه این است که در روابط جنسی، مرد بعد از به ارگاسم رسیدن درحالت به اصطلاح خاموشی فرو میرود و حداقل برای دقایقی مایل به برقراری رابطه جنسی نیست.
این درحالی است که زن بعد از حتی به ارگاسم رسیدن، همچنان مشتاق به برقراری رابطه است و شاید حتی مشتاقتر از قبل باشد و بسیاری از مشکلات زناشویی همینجا اتفاق میافتد. دلیلش چیست؟ چرا مرد بعد از ارگاسم دیگر توانایی برقراری رابطه ندارد درحالی که زن تازه برای رابطه گرم شده است؟
این موضوع خودش یکی از بزرگترین مدارک برای این است که الگوی روابط جنسی انسان ابتدایی، چند نر-چند ماده بوده است. در این نوع روابط، ماده با نرهای متفاوتی به صورت مداوم رابطه برقرار میکند. هر نر بعد از انزال باید کنار برود تا نر بعدی با آن ماده رابطه برقرار کند.
بدنهای ما همچنان در هزاران سال قبل ماندهاند و مشخص است که یک مرد نمیتواند زن را راضی کند چراکه بدن زن برای رابطه برقرار کردن با چند مرد به صورت همزمان فرگشت پیدا کرده است. این یکی دیگر از دلایلی است که انسان را موجودی تکهمسر نمیدانیم.
چهارمین نشانه این است که انسانهای ماده در دوران “تخمکگذاری“، هیچگونه علامت آشکاری در بدنشان نمایان نمیشود. این درحالی است که در حیوانات دیگر هنگام تخمکگذاری، تغییراتی آشکار در بدن رخ میدهد تا مادهها به صورت مستقیم این را به نرها اعلام کنند که آمادهی باروری هستند. پس چرا زنان در دوران تخمکگذاری هیچ علامت آشکاری از خود بروز نمیدهند؟
دانشمندان نام این پدیده را “تخمکگذاری پنهان” گذاشتهاند؛ یعنی زنان در گونه انسان وقتی آمادهی باروری میشوند تغییراتی محسوسی در بدنشان رخ نمیدهد چراکه تمایل دارند که در تمام چرخهی قاعدگیشان رابطه جنسی داشته باشند. هنگامی که مادهای در یک گونه تخمکگذاری آشکاری نداشته باشد، نرها مجبورند به صورت مداوم با او رابطه داشته باشند تا یکوقت تخمکگذاری آن زن را از دست ندهند.
پنجمین نشانه آواهای جفتگیری زنان هنگام رابطه جنسی است. در گونههایی که مادهها فقط با یک نر رابطه دارند، ماده هیچگونه صدایی از خود تولید نمیکند.
اما در گونههایی مانند انسان (در ماقبل تاریخ) که ماده با چند نر به صورت مداوم و همزمان رابطه برقرار میکند، ماده از خود صداهایی تولید میکند تا نرهای دیگر را به خود جذب کند. همین خود نشاندهندهی این است که اجداد مادهی ما تنها با یک مرد رابطه نداشتند.
این مسائل آشکار در بدن ما همه مدرکی هستند بر اینکه انسان ماقبل تاریخ برای میلیونها سال آزادی جنسی را تجربه کرده و مردان و زنان گروه به صورت همزمان و مکرر با هم رابطه جنسی داشتهاند. و اما آخرین مدرک را بررسی کرده و نتیجهگیری کنیم.
همچنین بخوانید: طالع بینی ماه ها؛ حقیقت علمی یا خرافات؟
قبایل به جا مانده از دوران باستان
در سرتاسر دنیا قبایلی هستند که به صورت ابتدایی زندگی میکنند. درحالی که ما از تکنولوژی استفاده کرده و متمدن هستیم، آنها شیوهی زندگی ابتدایی دارند. در آنها که فاصلههای بسیاری از هم دارند و ممکن نیست با هم تبادل فرهنگیای در گذشته داشته باشند، آزادی جنسی دیده میشود.
در گروههای شکارچی-گردآورنده، همهچیز به اشتراک گذاشته میشود؛ از غذا گرفته تا رابطه جنسی.

انسان خردمند
انسانشناسان با بررسی این قبایل اطلاعاتی را درباره اجدادمان که متمدن نشده بودند به دست میآورند. یکی از این اطلاعات این است که در بسیاری از این قبیلههای ابتدایی تکهمسری وجود ندارد و آنها از آزادی جنسی برخوردار هستند و به هیچعنوان این ماجرا برایشان تابو نیست.
آیا انسان ذاتا تک همسر است یا خیر؟
ما در فرهنگی زندگی میکنیم که مسائل جنسی تابو هستند و بسیاری از رفتارها و تمایلات جنسی گناه تلقی میشوند. برای بسیاری از ما ازدواج و تعهد جنسی و عاطفی زن و مرد به یکدیگر امری مقدس و اخلاقی است و نمیتوانیم قبول کنیم که ذاتاً ما تک همسر نیستیم و این امر در سرشت ما جایی ندارد.
آیا این به این معناست که اکنون باید به دوران ماقبل تاریخ بازگردیم و آزادی جنسی داشته باشیم؟ به هیچعنوان و حتی اگر بخواهیم هم نمیتوانیم.
ما در دنیایی متفاوت نسبت به اجدادمان زندگی میکنیم و اصلا هم نمیتوانیم و قرار نیست به آن دوران برگردیم اما باید بدانیم که ذاتاً چه تمایلاتی در ما وجود دارد و دلیل بسیاری از رفتارها، تمایلات و حتی مشکلات جنسی ما چیست.
این مقاله صرفاً به قصد آگاهسازی از حقایق علمی مستند بود و هیچ چیزی را نه تبلیغ کرده و نه بد میداند. فقط هدف، پاسخ علمی به این سوال بود که آیا انسان ذاتا تک همسر است یا خیر و جواب با قاطعیت منفی است.
شما چی فکر میکنید؟ آیا با توجه به این شرایط، انسان را موجودی تک همسر میدانید؟ نظریات خود را با ما به اشتراک بگذارید.
منبع: کتاب سرشت جنسی انسان از “کریستوفر ریان” و “ساسیلدا جِفا”
همچنین بخوانید:
حرفایی کع زدید هیچ مدرک علمی پستشون نیس لطفا الکی اراجیف تحویل مردم ندید. انسان پاک است و با این حرفا جایگاهشو پایین نیارید
درود بر شما. تمام حرفهایی که در مقاله زده شد بر اساس منبع ذکر شده در انتها است. ما فقط حقایق معتبر علمی در ارتباط با تکهمسری انسان را مطرح کردیم و اینکه جایگاه انسان پایین بیاد یا نه، به قضاوت مخاطب واگذار شده است. ممنونم از نظرتون ❤️