ناخودآگاه فردی یونگ چیست؟ ذهن پنهان ما

نظریه ناخودآگاه فردی یونگ و اهمیت آن
ذهن هر انسانی، سرشار از اسرار است. ما فکر میکنیم خود را کامل میشناسیم اما اینطور نیست. در عمیقترین بخش وجود ما، ذهنی پنهان مخفی است. نظریهی ناخودآگاه فردی یونگ، این بخش ناشناخته از روان انسان را کاوش میکند.
“کارل گوستاو یونگ”، روانپزشک سوئیسی و پایهگذار “روانشناسی تحلیلی“، با نظریهی خود، درک ما از ذهن انسان را دگرگون کرد. در این مقاله قصد داریم به طور کامل، دقیق و کاربردی با ناخودآگاه فردی آشنا شویم.
قرار است بفهمیم که ناخودآگاه فردی چیست، چگونه شکل میگیرد و چه نقشی در زندگی ما ایفا میکند و اهمیت شناخت آن در چیست. تا پایان مقاله با ما همراه باشید تا به ناشناختههای ذهن خودتان و دیگر انسانها، سفر کنیم.
برای مطالعهی “کاملترین زندگینامه یونگ“، کلیک کنید.
فایل pdf مقاله: jung-personal-unconscious
ناخودآگاه فردی در دیدگاه یونگ چیست؟
ناخودآگاه فردی یا همان ناهشیار شخصی، یکی از “۳ نظام شخصیت یونگ” است که شناخت آن اهمیت بسیاری در درک روانشناسی یونگ دارد. یونگ ناخودآگاه فردی را شامل تمام تجربهها، خاطرات، افکار و احساساتی میدانست که روزی در حیطهی آگاهی بودهاند اما به دلایل مختلف از حوزهی آگاهی خارج شدهاند.
این خارج شدن از حوزهی آگاهی میتواند به دلیل فراموشی یا به دلیل “مکانیزم دفاعی” سرکوب، انجام شده باشد.
به زبان ساده، در ناخودآگاه فردی شما تمام اتفاقاتی که تجربه کردهاید و تمام افکاری که از ذهنتان گذشتهاند و تمام احساساتی که داشتهاید ذخیره شده است هرچند که در حال حاضر قطعاً به تمام آنها دسترسی ندارید اما آنها در وجود شما همچنان وجود دارند و بدون آنکه آگاه باشید بر شما تاثیر میگذارند.

تصویری نمادین از دنیای ناخودآگاه در نظریه یونگ
ناخودآگاه فردی در نظریهپردازی یونگ، بسیار به برداشت “فروید” از “نیمهخودآگاه” و ناخودآگاه شباهت دارد. (برای مطالعهی مفهوم “خودآگاه، نیمهخودآگاه و ناخودآگاه در دیدگاه فروید“، کلیک کنید).
برای بیرون آوردن اطلاعاتی از ناخودآگاه شخصی، بررسی کردنش برای لحظهای و برگرداندنش به همانجایی که بوده تا دفعهی بعدی که آن را بخواهیم به یاد بیاوریم، تلاش ذهنی کمی لازم است.
مثلاً شما نام فیلم موردعلاقهتان را میدانید اما هنگامی که مشغول مطالعه بودید، به آن فکر نمیکردید. حال که این جمله را خواندید، برای لحظهای نام فیلم محبوبتان را از ناخودآگاه شخصی بیرون آورده و به خودآگاهیتان راه دادید و کمی بعد دوباره آن را به همان جا بر میگردانید. همانطور که میبینید، تلاش زیادی برای اینکار لازم نبود.

ناخودآگاه فردی، مخزن تمام تجربیات زندگی شما است
این بخش از ذهن همانطور که از نامش پیداست، شخصی و اختصاصی هر فردی است و بر پایهی زندگی شخصی هر انسانی شکل میگیرد. در این صورت میتوانیم نتیجه بگیریم که هیچ دو انسانی ناخودآگاه فردی مشابه یکدیگر ندارند.
یونگ، ناخودآگاه فردی را اینگونه توصیف میکند: ((ناخودآگاه فردی ظرفی است از محتویات روانی که دیگر آگاهانه نیستند ولی زمانی آگاه بودهاند)).
ناخودآگاه فردی یعنی ذهن پنهان ما؛ جایی که تمام خاطرات کودکی، تجربیات زندگی، ترسهای کهنه و رویاهای فراموششده در آن زندگی میکنند. در ادامه خواهیم دید که چه چیزهایی دقیقا در ناخودآگاه فردی ما وجود دارند و چگونه بر ما تاثیر میگذارند.
ناخودآگاه فردی شامل چه عناصری است؟
یونگ ناخودآگاه فردی را شامل عناصر زیر میدانست:
۱- خاطرات فراموششده:
ما در زندگی تجربیات بسیار زیادی داشتهایم که قطعاً به یاد آوردن تمام آنها غیرممکن است. بسیاری از این تجربیات دیگر در حوزهی آگاهی ما قرار ندارند و در ناخودآگاه فردی ذخیره شدهاند.

بسیاری از خاطرات، به ناخودآگاه فردی فرستاده شدهاند
برخی از این خاطرات به دلیل بیاهمیتی و اینکه برای ما مهم نبودهاند فراموش شدهاند. برای مثال اسم فردی در مدرسهی کودکیمان که گرچه آن را شنیدهایم اما در ادامه اهمیتی برای ما نداشته و برای همین از حیطهی هشیاری به ناخودآگاه فرستاده شده است.
گروه دیگری از این خاطرات، آنهایی هستند که نه به دلیل پیشپا افتاده بودن بلکه به دلیل ماهیت آزاردهندهای که داشتهاند فراموش شدهاند. برای مثال پسری که در کودکی توسط همکلاسیهایش اذیت شده ممکن است این خاطره را سرکوب کرده باشد.
این سرکوب به این دلیل اتفاق افتاده که این اتفاق تروماتیک بیشتر از حد توان روانی آن کودک بوده و روان برای مراقبت از او، آن خاطره را به عمد از آگاهیاش خارج کرده و به ناخودآگاه فردیاش فرستاده است.

بسیاری از خاطرات به دلیل آزاردهنده بودن، سرکوب میشوند
حال ممکن است آن پسر حتی در بزرگسالی هنگامی که گروهی از افراد را میبیند، دچار اضطراب شود اما دلیلش را نداند؛ اما دلیلش آن اتفاق فراموششده در کودکی است که گرچه از یادش رفته اما همچنان در ناخودآگاه فردیاش باقی مانده و بر او تاثیر میگذارد.
۲- احساسات سرکوبشده:
افراد در طول زندگی احساسات مختلفی را تجربه میکنند. این احساسات از آنهایی که خوشایند هستند، برای مثال شادی، تا آنهایی که خوشایند نیستند مانند اضطراب و غم را شامل میشوند.
اما به دلیل آموزشهای جامعه و فرهنگ، برخی از این احساسات شرمآور توصیف میشوند و اگر فردی آنها را داشته باشد از طرف جامعه بسیار سرزنش میشود.
ما در طول زندگی و تحت تاثیر جامعه یاد میگیریم که برخی از احساسات “بد” هستند و نباید آنها را داشته باشیم و اگر به هر دلیلی آنها را داشته باشیم، به شدت خود را سرزنش و محکوم میکنیم و حتی در خلوت نسبت به وجود خویش شرمگین میشویم.

ما انسانها، ارزشهای جامعه را درونی میکنیم
این احساسات برای هر فردی بسته به خانواده و فرهنگی که در آن بزرگ شده میتواند متفاوت باشد. برای مثال احساساتی مثل حسادت، خشم نسبت به والدین، نفرت، بیزاری از مقدسات و امیال جنسی ممنوعه شامل این دسته هستند.
هنگامی که ما دچار این احساسات میشویم، روان برای مراقبت از ما در مقابل احساس شرم، آن احساسات را از هشیاری و آگاهی خارج کرده و به ناخودآگاه فردی میفرستد و بدین شکل از ما مراقبت میکند.
برای مثال کسی که نسبت به پدرش خشم بسیار زیادی دارد اما به دلیل فرهنگی که احترام به والدین را واجب میداند از این احساس شرمگین است، این خشم را به ناخودآگاه میفرستد و دیگر خودش آگاه نیست که این احساس را دارد. هرچند که این احساس بر او به شکلهای مختلف تاثیر میگذارد.
همچنین بخوانید: ۳ اصل حاکم بر روان؛ نظریه انرژی روانی یونگ
۳- رویا و خوابها:
به باور یونگ، تصاویر و داستانهایی که در خوابهای ما ظاهر میشوند، اغلب بیانگر محتویات ناخودآگاه فردی ما هستند. از آنجایی که محتویات ناخودآگاه همیشه در تلاش هستند تا به آگاهی راه پیدا کنند، و نمیتوانند، از طریق خواب خود را به ما نشان میدهند.

ناخودآگاه فردی خود را در رویاها نشان میدهد
بسیاری از خوابهای ما، اطلاعات مخفی شده در ناخودآگاه فردی ما را به شکلی نمادین و استعاری نشان میدهند. برای مثال فردی که احساس شکست دارد و دچار ترسهای گوناگون است اما به آنها آگاه نیست، ممکن است در خواب، رویای سقوط از ارتفاع را ببیند.
این رویا نشاندهندهی ترسهای ناهشیار آن فرد است که دارند خود را به شکلی تصویری نشان میدهند.
۴- عقدهها:
یونگ بر عقدهها که در ناخودآگاه فردی ما قرار دارند، تاکید بسیاری کرد. یک عقده، مجموعهای از افکار، احساسات و خاطرات پیرامون یک موضوع خاص است که به شکلی ناخودآگاه بر زندگی ما تاثیر میگذارد.
برای مثال فردی که دچار عقدهی پدر است، خاطرات، افکار و احساساتی را در ارتباط با پدر خود دارد که به شکل عقده در ناخودآگاه فردیاش ذخیره شده و بر او تاثیر میگذارند.
یونگ عقدهها را اینگونه توصیف میکند: ((عقدهها جزایری مستقل در اقیانوس روان هستند)).

یونگ عقدهها را به جزایری مستقل در اقیانوس روان تشبیه کرد
حال که با ناخودآگاه فردی و عناصر تشکیلدهندهی آن آشنا شدیم، وقتش است که دربارهی ارتباط آن با خودآگاهی شخصیت حرف بزنیم و ببینیم ناخودآگاه چطور با خودآگاه ارتباط برقرار کرده و بر زندگی ما تاثیر میگذارد.
ارتباط ناخودآگاه فردی با ایگو (مرکز خودآگاهی)
ایگو در روانشناسی یونگ، بخش آگاهانهی روان انسان است که ما خود را از طریق آن تجربه میکنیم. ایگو شامل احساس هویت فردی، افکار منطقی و تصمیمگیریهای خودآگاه ماست. ایگو یکی از ۳ نظام شخصیت یونگ را تشکیل میدهد.
هنگامی که ما میگوییم محتویاتی از آگاهی ما به ناخودآگاه فردی منتقل شده، این اتفاق به دست ایگو انجام شده است. ناخودآگاه فردی درست در زیر سطح آگاهی یا همان ایگو قرار دارد.
به قول یونگ، ((ناخودآگاه فردی بخشی است که درست زیر آستانهی آگاهی قرار دارد و محتوای آن میتواند به آسانی یا دشواری وارد آگاهی شود)).

کارل گوستاو یونگ
ایگو یک تصویری منسجم از ما و هویتمان دارد که شامل یکسری خصایص و ویژگیها هست. برای مثال ممکن است شما خود را فردی شجاع، مهربان، اجتماعی یا باهوش بدانید. این تصویر از خود، توسط ایگو شکل گرفته است.
حال اگر خاطره، احساس یا فکری با این تصویری که از خود دارید در تعارض باشد و به هر شکلی آن را نقض کند، ایگو برای حفظ تصویر خوشایندی که از خود دارد، آن را به ناخودآگاه فردی میفرستد و بدین شکل تنش ایجادشده را میخواباند.
فرض کنید شما خودتان را فردی با ایمان به خدا و مقدسات بدانید. اگر فکری کفرآلود یا احساس خشمی نسبت به خدا پیدا کنید، این فکر یا احساس چون با تصویری که از خود دارید در تضاد است، سریعاً توسط ایگو سرکوب شده و به ناخودآگاه فردی فرستاده میشود و شما حتی متوجه آن فکر یا احساس نمیشوید.
همانطور که ایگو با فرستادن برخی محتویات به ناخودآگاه بر آن تاثیر میگذارد، ناخودآگاه نیز بر ایگو تاثیرگذار است. اگرچه ایگو میخواهد خودمختار و منطقی باشد اما همیشه تحت تاثیر ناخودآگاه فردی قرار میگیرد.

ایگو نوری در تاریکی روان است
این تاثیرات ناخودآگاه ممکن است با این اشکال خود را نشان دهند: واکنشهای هیجانی غیرقابل توضیح، رویاهای تکرارشونده، فراموشکاریهای معنادار، جذب شدن به افراد خاص و حتی بیماریهای روانتنی.
برای مثال پسری را تصور کنید که نسبت به خود احساس حقارت دارد و خود را ذاتا بیارزش میداند اما به دلیل ماهیت آزاردهندهی این باور، ایگو آن را سرکوب کرده و به ناخودآگاه فردی تبعید کرده است.
گرچه پسر به این باور آگاه نیست اما بدون آنکه بفهمد همیشه جذب زنانی میشود که با او سرد رفتار کرده و او را در رابطه تحقیر میکنند. در حقیقت این احساس حقارت دارد خود را در جذب شدن به زنان سرزنشگر و بیاحساس نشان میدهد بدون آنکه پسر از آن آگاه باشد.

ناخودآگاه فردی در روابط ما تاثیر مستقیمی میگذارد
از دیدگاه یونگ، رشد روانی و “فردیت واقعی”، یعنی اوج خودشکوفایی، زمانی اتفاق میافتند که ایگو به جای سرکوب محتویات ناخودآگاه، شروع به شناخت، رویارویی و یکپارچهسازی آن کند.
یونگ در ارتباط با این موضوع میگوید: ((فردیت زمانی ممکن میشود که ایگو مسئولیت مواجهه با محتویات ناخودآگاه را بپذیرد)).
تاثیر ناخودآگاه فردی بر رفتارهای روزمره
شما برخلاف آنچه تصور میکنید، بسیاری از تصمیمات خود را آگاهانه نمیگیرید. بخش قابل توجهی از رفتارهای شما تحت تاثیر ناخودآگاه فردی قرار دارند که بدون آنکه از آن آگاه باشید، دارد روی شما و زندگیتان تاثیر میگذارد.
در ادامه به برخی از این تاثیرات میپردازیم:
واکنشهای شدید احساسی:
قطعاً برای همهی ما پیش آمده است که در شرایطی خاص ناگهان رفتاری از خود نشان میدهیم که سرشار از احساسات مختلف مانند خشم، غم یا ترس است و این احساسات تناسبی با آن شرایط ندارد.
منظور از نداشتن تناسب، این است که اگر برای مثال شما با یک ببر روبرو شوید و ترس فلجکنندهای را تجربه کنید، این ترس کاملاً به جا است و اگر نباشد باید تعجب کرد؛ پس منظور اصلاً اینگونه واکنشها نیست.
منظور ما واکنشهای هیجانی بیش از حد است. مثلاً اگر کسی از شما انتقادی کوچک کند و شما طوری خشمگین شده و به او پرخاش کنید که به هیچوجه با حرف او تناسب نداشته باشد.
در این شرایط این خشمی که از انتقاد آن فرد پیدا کردید، متناسب با شرایط نبوده و احتمالاً باید منشأ آن را در ناخودآگاه فردی جست و جو کنید. هنگامی که دچار هیجانات و احساسات بسیار شدید میشویم، احساس میکنیم که در آن شرایط کنترل از دست ما خارج شده است و ما خودمان نیستیم.

ما انسانها اغلب خود را نمیشناسیم
قطعاً شما هم دیدهاید افرادی را که در اغلب مواقع بسیار باملاحظه و مهربان هستند اما در لحظهای به شکل اغراقشده دچار خشم میشوند و رفتاری پرخاشگرانه نشان میدهند.
ممکن است حتی بعد از آن پشیمان شده و بگویند که آن لحظه خودشان نبودهاند اما واقعیت این است که اتفاقا در آن لحظه بخشی از خودشان را نشان دادند که از خودشان و دیگران پنهان کردهاند؛ ناخودآگاه فردیشان را.
اگر ما به عقدهها و دیگر محتویات ناخودآگاه فردیمان آگاه نشویم، ممکن است گاهی واکنشهای شدید احساسی نشان دهیم و احتمالش هست که به واسطهی آنها، آسیبهای جبرانناپذیری را متحمل شویم.
همچنین بخوانید: “نظریه درونگرایی و برونگرایی یونگ چیست؟”
انتخابهای تکراری:
همانطور که قبلتر نیز اشاره کردیم، ناخودآگاه فردی ممکن است خود را در انتخابهای تکراری نشان بدهند؛ وقتی که ما احساس میکنیم در الگوهای تکراری گیر افتادهایم و هرکاری هم که میکنیم نمیتوانیم از آنها خارج شویم.
مثلاً فردی را تصور کنید که باور دارد لیاقت برنده شدن ندارد و این باور را در ناخودآگاه فردیاش سرکوب کرده است. چنین فردی در طول مسیر شغلی خود، هرجا که شانس به او رو میکند و در حال پیشرفت و ترقی است، ناگهان دست به اقدامی میزند که تمام زحماتش را به باد میدهد و از موفقیتش جلوگیری میکند.
یا برای مثال زنی را تصور کنید که همیشه مردانی را برای رابطهی عاطفی انتخاب میکند که کنترلگر و خشن هستند. او گرچه میداند آن مردان برایش مناسب نیستند اما همچنان نمیتواند جلوی خودش را بگیرد و به این مردان جذب شده و این الگو را تکرار میکند.

ناخودآگاه فردی خود را در انتخابهای تکراری نشان میدهد
افتادن در روابطی مشابه با الگوهای تکراری و انتخابهایی که حس میکنیم همیشه به آنها دست زدهایم، میتوانند نشاندهندهی حضور عقدههای فعال در ناخودآگاه فردی باشند.
تنها راه رها شدن از این الگوها، ابتدا آگاه شدن به آنها و سپس پیدا کردن ریشههایشان است. اگر به این الگوها آگاه نشویم، هیچگاه نمیتوانیم از شر آنها خلاص شده و مسیر سالمی را در انتخابهایمان در پیش بگیریم.
فراموشکاریهای معنادار:
زنی با دوستش قرار ملاقات دارد و قرار است او را ببیند. روز قبل از قرار، از دیگران میشنود که دوستش رازهایی را از او فاش کرده است. او وقتی این را میشنود، احساس خشم شدیدی از دوستش پیدا میکند و از او ناراحت میشود.
زن اما دیگر به آن موضوع فکر نمیکند و بعد از ظهر وقتی دوستش به او زنگ میزند، تازه یادش میافتد که قرارش با او را فراموش کرده است. آیا این فراموشی اتفاقی بوده است؟
طبق دیدگاه یونگ، ما گاهی یکسری از موضوعات را فراموش میکنیم که در جهت اهداف ناخودآگاه هستند. در همین مثال ذکر شده، زن به شکل ناخودآگاه خشمی که نسبت به دوستش دارد را با فراموش کردن قرار ملاقاتش ابراز میکند هرچند که از اینکار آگاه نیست.

ما بسیار راحت تحت کنترل ناخودآگاه فردی قرار میگیریم
یک مثال دیگر میتواند فردی باشد که در ناخودآگاه باور دارد لیاقت عشق کسی را ندارد و برای همین قرار ملاقاتش با معشوقهاش را فراموش کرده و بدین شکل مورد سرزنش او واقع میشود و این باور ناخودآگاه ابراز میشود.
فراموشکاریهایی که معنادار به نظر میرسند، یکی از شیوههای تاثیر ناخودآگاه بر زندگی ما هستند.
چگونه ناخودآگاه فردی را کشف کنیم؟
همانطور که توضیح داده شد، ناخودآگاه به شکلهای مختلفی روی زندگی ما تاثیر میگذارد و این تاثیرات میتوانند گاهی بسیار مخرب باشند. پس کشف محتویات ناخودآگاه فردی بسیار اهمیت دارد تا بتوانیم از بسیاری از ضررات جلوگیری کرده و حتی پتانسیلهای مخفی در ناهشیار را کشف کنیم.
در ادامه به ۳ روش اشاره میکنیم که میتوانید با کمک آنها ناخودآگاه فردی خودتان را بهتر بشناسید:
۱- تحلیل رویا:
رویاهایی که در خواب میبینیم، تجلی نمادین و تصویری ناخودآگاه هستند. یونگ روش خاص خود از تحلیل را داشت که به کمک آن میتوانیم به معانی پشت نمادها در رویاهایمان پی ببریم.
مبحث تحلیل رویا چه در زبان فرویدی و چه یونگی، بسیار پیچیده و در عین حال جذاب است و به کشف محتویات ناخودآگاه بسیار کمک میکند. برای اینکه بتوانیم این رویاها را تحلیل کنیم، نیاز داریم روش تحلیل رویای یونگ و معانی همگانی نمادها را بدانیم که خودش دنیایی جدا است.

یونگ و فروید هر دو روش خاصی برای تحلیل رویا ارائه کردند
در مقالات دیگر مفصل دربارهی انواع رویا و نمادها و معانی ناخودآگاه پشت آنها حرف خواهیم زد اما برای اینجا بدانید که تحلیل روانشناختی رویاها بسیار به درک محتویات ناهشیار کمک میکنند.
۲- تداعی آزاد:
روش تداعی آزاد را فروید ابتدا وارد “روانکاوی” کرد و از آن برای کشف ناخودآگاه مراجعانش استفاده میکرد. در این روش، بیمار بر روی مبل دراز کشیده و بدون سانسور هرچیزی که به ذهنش میرسد را بیان میکند و به این شکل روانکاو میتواند از حرفهای او به محتویات ناخودآگاه برسد.

زیگموند فروید
شما میتوانید این روش را به صورت انفرادی نیز به کار ببرید. برای انجام این روش، ابتدا محیطی آرام را برای خود فراهم کنید و تمام محرکهایی که حواستان را پرت میکنند را از خود دور کنید.
سپس یک برگه و خودکار را برای خود آماده کنید. یک محرک اولیه را انتخاب کنید که میتواند یک خاطره، رویا یا شخص باشد؛ مثلاً واژهی “دوست”. سپس شروع به نوشتن کنید. بدون آنکه خود را سانسور کنید بنویسید.
اینکار ساده به نظر میرسد اما در عمل صادق بودن با خود میتواند بسیار سخت باشد اما بر این سختی غلبه کنید. مهم نیست اگر گاهی نوشتههایتان منسجم یا معنادار نباشند، شما به نوشتن ادامه دهید.
اگر در هنگام نوشتن خواستید دربارهی موضوعی بنویسید اما احساس مقاومت کردید، این دقیقا موضوعی است که باید روی آن متمرکز شوید. مثلاً اگر یاد یک دوست از دوران کودکیتان افتادید و احساس کردید دلتان نمیخواهد دربارهی او بنویسید، این دقیقا همانجایی است که باید بیشتر کندوکاو کنید.

نوشتن راهی برای کشف ناخودآگاه فردی است
نوشتن را که تمام کردید، پس از چند دقیقه شروع به بازخوانی و مرور نوشتههایتان کرده و سعی کنید الگوهایی را پیدا کنید. این الگوها ممکن است شامل کلمات تکراری یا احساسات پشت کلمات باشند.
لازم نیست شما مثل یک روانکاور متخصص تحلیل کنید فقط کافی است کمی به روند افکارتان که بر روی کاغذ آمدهاند توجه کنید. مثلاً اگر داشتید دربارهی دوستانتان مینوشتید و دیدید که در جملات مدام از کلماتی مانند “خیانت”، “خشم”، “حسادت” و “اشتباه کردن” استفاده کردهاید، این میتواند نشاندهندهی وجود احساساتی مانند خشم نسبت به دوستانتان در ناخودآگاه فردی باشد.
این روش را استفاده کنید و مانند یک کاشف که وظیفهی کشف دنیای اسرارآمیز درون روان خود را دارد، سعی کنید به معانی و الگوهای پنهان در کلماتتان توجه کنید و آرام آرام به ناخودآگاهتان، آگاه شوید.
همچنین بخوانید: “۴ کارکرد روانشناختی یونگ؛ شیوهی درک جهان”
۳- توجه به عقدهها
عقدهها انرژی بسیاری دارند و با قدرت به شکلی ناخودآگاه بر ما تاثیر میگذارند. یکی از روشهای شناختن آنها، دقت به رفتارهای بیش از حد شدید یا کنترلنشده است.
برای مثال فرض کنید با خواهرتان در ماشین نشستهاید و او شروع میکند از رفتارهای محبتآمیز پدرتان به او حرف زدن. شما این حرفها را میشنوید و ناگهان احساس میکنید غم شدیدی در وجودتان چنگ میاندازد.
حتی ممکن است در آن شب بسیار بداخلاق شوید و مدام با خواهرتان پرخاشگرانه و کنایهآمیز حرف بزنید. بعداً وقتی کمی آرامتر شدید، این رفتار و احساس خود را تحلیل کنید.
مثلاً از خود پرسید: چرا هنگامی که خواهرم از محبتهای پدرمان به او تعریف میکرد اینقدر دچار غم و خشم شدم؟ این چه چیزی را در ناخودآگاه من نشان میدهد؟ ممکن است پاسخهای مختلفی به این سوالات دهید.

تفکر در احساسات و رفتارهای شدید، در مسیر کشف ناخودآگاه ضروری است
شاید به این نتیجه برسید که پدرتان به قدر کافی به شما توجه نکرده است و یا همیشه حس کردهاید که مورد تبعیض و بیتوجهی قرار گرفتهاید. با همین فرآیند تفکر درونی، میتوانید آرام آرام به سوی کشف ناخودآگاهتان بروید.
البته که این یک مثال بود و شما هرجا که دچار احساس یا رفتاری شدید که بیش از حد بود و واضحاً ربطی به محرک نداشت، نسبت به آن احساس یا رفتار تفکر کنید. این نیازمند صداقت با خود است و قطعاً احساس خوبی نخواهد داشت اما برای رشد شخصیتی شما ضروری است.
نتیجهگیری؛ چرا نظریه ناخودآگاه فردی یونگ مهم است؟
ما در این مقاله مفصل دربارهی مفهوم ناخودآگاه فردی یونگ صحبت کردیم. درک ناخودآگاه فردی، اولین قدم در مسیر خودشناسی است. درست است که این بخش از ذهن ما میتواند منبعی از ترس، درد و آسیب باشد اما همزمان منبعی از خلاقیت، الهام و رشد درونی نیز هست.
ناخودآگاه فردی، بخشی از شخصیت است که فقط مختص شماست و شما با نادیده گرفتن آن دارید خود را از زیستن فردی که حقیقتاٌ هستید محروم میکنید.
یونگ معتقد بود که با شناخت ناخودآگاه میتوانیم به تعادل روانی رسیده و فرآیند تفرد یا همان فردیت را، که قلهی خودشکوفایی در دیدگاه یونگ است، آغاز کنیم.
((تا زمانی که ناخودآگاه را خودآگاه نکنی، زندگی تو را هدایت خواهد کرد و تو آن را سرنوشت خطاب میکنی.)) کارل گوستاو یونگ
آیا تجربهای دارید که در آن با ناخودآگاه فردیتان مواجه شده باشید؟ در بخش کامنتها، نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.
منابع مقاله:
Jung, C. G. (1969). the archetypes and the collective unconscious. princeton university press./ Samuels, shorter, plaut (1986). a critical dictionary of jungian analysis. routledge./ stevens (1994). Jung: a very short introduction. oxford university press./ sharp (1991). Jung Lexicon: a primer of terms and concepts. inner city books/ Jung (1966). two essays on analytical psychology.
دیدگاهتان را بنویسید